این موفقیت عالی درشرایطی نصیب این درام تاریخی ــ مذهبی شده که هزینه تولید آن فقط ۱۵میلیون دلار بوده و سازندگانش زمان نمایش عمومی، تبلیغات چندانی برایش نکردند. بااینحال، استقبال بسیار خوب عموم تماشاگران از فیلم نشان داد که آنها بهدنبال فیلمهایی معنوی هستند که هم داستانهای کهن مذهبی را به تصویر میکشند و هم داستانهایی درباره زندگی و شرایط زیستیشان است.
نکته جالب دراین انیمیشن انگلیسیزبان این است که کارگردانش سیونگ هو جنگ کرهای است که آنرا براساس فیلمنامهای از خودش ساخته است. با این همه، گروهی از بازیگران سرشناس همچون کنت برانا، اوما تورمن، مارک هامیل، پیرس برازنان، فورست ویتاکر و بن کینگزلی بهعنوان صداپیشه با آن همکاری کردهاند. فیلمنامه داستان خود را در دو وجه به جلو میبرد. چارلز دیکنز، نویسنده نامدار قرار است از نوول تازهاش «سرود کریسمسی» رونمایی کند. اما با ورود پسر کوچکش والتون این کار با چالشهایی روبهرو میشود. والتون در پشت صحنه مشغول یک بازی کودکان در رابطه با داستان تاریخی «شاه آرتور» است. زمانی که والتون برای پدرش دردسرساز میشود، دیکنز تصمیم به مجازات او میگیرد. اما کاترین، همسر چارلز به او پیشنهاد میکند بهجای تلاش برای دور کردن والتون از وسوسهاش، او را به سمت داستانی بزرگتر و عمیقتر یعنی «شاه شاهان» (لقب حضرتمسیح) سوق دهد. والتون که این داستان را باور ندارد قبول میکند به آنچه پدر نویسندهاش تعریف میکند گوش دهد و آنها تماشاگران را با خود به عهد کهن و تاریخ مذهبی گذشته میبرند.سیونگ هو جنگ در روزهای اخیر در گفتوگوهای زیادی شرکت داشته و درباره پروژه خاص خود مصاحبههای مفصلی کرده است. گفتوگوی زیر یکی از آنهاست.
برای این فیلم خاص باید به شما تبریک گفت. فکر میکنم اثری عالی است.چرا تصمیم گرفتید چنین سوژهای را به تماشاگران عرضه کنید؟ بهخصوص که چشمانداز ویژه و باشکوهی دارد و یک نوآوری در داستانسرایی است.
داستان حضرتمسیح(ع) برای همگان آشناست و همه آنرا شنیدهاند و دربارهاش میدانند. برای همین من به این فکر افتادم که چگونه میتوانم آنرا به شکلی تازه و حالوهوایی متفاوت ارائه دهم. میخواستم هم پیام و جان کلام داستان را تعریف کنم و هم اینکه این پیام به شکلی متفاوت و جدید به مخاطب ارائه شود. چگونه میتوانیم این داستان و پیام را به بهترین شکل ممکن منتقل کنیم؟ چارلز دیکنز برای همه نویسندهای آشنا و تاثیرگذار است. او یکی از بهترین نویسندگان دنیای ادبیات است. پس فکر کردم انتقال پیام از دیدگاه و چشمانداز او میتواند راه خوبی برای تعریف داستان باشد.
خیلی جالب و نوآورانه است که شما سه شخصیت معاصر را در دل داستانی تاریخی وارد میکنید. ازریسک قرار دادن آنها در دل صحنههای تاریخی داستان بگویید.
بهدنبال این بودم که قراردادن دو رویداد تاریخی در کنار هم باعث منزویشدن هیچیک از آن دو نشود. برایم مهم بود که هر دو داستان در کنار هم به جلو بروند. در این رابطه باید یک طرح اصلی و مرکزی خلق میکردم که این دو را به شکلی منطقی و صحیح در کنار هم حفظ کند. به این ترتیب، این دو داستان که در دو دوره مختلف تاریخی رخ میدهند بهنوعی به کمک هم آمده و یکدیگر را تکمیل میکنند. هریک از این دو داستان برای خود پیامهای جداگانهای دارند که درنهایت به هم متصل میشوند. شما از یکسو داستان مصائب حضرتمسیح(ع) را دارید و از سوی دیگر با داستان احیای روابط بین یک پدر و پسر هستید. این بخش دوم هم در کلیت خودش حالوهوایی مذهبی دارد.
شما توانستهاید تلفیق خوبی از این دو داستان ارائه دهید. برای این کار استفاده مناسبی از استعاره کردهاید. درعینحال، باید از لحنی استفاده میکردید که بچهها هم حرف و پیام فیلم را گرفته و متوجه شوند. از این تجربه صحبت کنید.
بیش از ۲۰ سال بهعنوان فیلمبردار با فیلمهای زنده سینمایی کار کردهام و میدانم چه کارهایی انجام دادهام. اما اینجا با یک پروژه انیمیشنی سروکار داشتم. برای خود من هم ورود به این وادی بسیار جالب بود. همین تفاوت در نوع کارم باعث شد تا برای شاه شاهان بهدنبال روشی تازه و غیرمتعارف باشم. از بچگی با فیلمهای انیمیشنی آشنا بودم و میدانستم برای تاثیرگذاری بیشتر باید سراغ این شیوه کار بروم.
ظاهر کار هم بسیار خوب است و درام را به شکلی جذاب تعریف کرده و جلو میبرید. با چه چالشهایی روبهرو بودید تا بتوانید کاری تاثیرگذارتر خلق کنید؟
چالشبرانگیزترین بخش کار این بود که فیلم نور و روشنایی خاص خود را داشته باشد. بسیاری بر این باورند که فیلمهای انیمیشن برای بچهها و خاص آنان است. من اینطور فکر نمیکنم و تلاش کردم این نکته را ثابت کنم. شاه شاهان فقط برای بچهها نیست و تماشاگران بزرگسال را هم شامل میشود. زمان ساخت فیلم در این فکر بودم که باید فیلمی خانوادگی بسازم که تمام اعضای خانواده با یکدیگر به دیدنش بروند. پس تلاش کردم همه چیز در آن سرراست باشد.
خب، کار جالبی انجام دادهاید. در اینجا تماشاچی داستانی کهن را از زاویهدید یک کودک نگاه و تجربه میکند. به این فکر میکردید که تاثیر لازم را بر تماشاگران میگذارد و این نکته که میخواستید به درون ذهن کودکی رسوخ کنید که چیزهایی درباره حضرتمسیح(ع) یاد میگیرد، چه احساسی را در خودتان برمیانگیخت؟
میخواستم از زاویهدید یک کودک داستان را نگاه کنم، زیرا بچهها روحی پاک و دستنخورده دارند و هنوز درگیر مسائل و مشکلات بزرگسالانه نشدهاند. این روح آزاد و پاک در مقابل روح سرگشته آدمهای بزرگسال قرار میگیرد. بزرگترها بهدلیل مسائل و مشکلات روزمره، درگیر افکاری هستند که در ذهنیتشان مداخله کرده و راه را برای استنباطات دیگر باز میکند. اما در رابطه با بچهها چنین چیزی نیست و آنها ذهنی شفاف، صاف و کشفنشده دارند. برای من که میخواستم تماشاگران پیام کلی فیلم را درک کرده و در آغوش بگیرند، این شیوه روایت بهتر جواب میداد.
فیلم توسط شرکت مستقل فیلمسازی آنجل استودیو ساخته شده است که در چند سال اخیر درامهای مذهبی و اجتماعی موفقی را روانه پرده سینماها کرده است. آنها بهدنبال سینمای معناگرا هستند و طبیعی است که اکران فیلمهایشان معمولا راحت نیست.
وقتی اولین بار که تلاش کردیم فیلم را در آمریکا اکران و توزیع کنیم، با موانع و مشکلات متعددی روبهرو شدیم. معمولا توزیعکنندگان سینمایی استقبالی از فیلمهای اجتماعی و پیامدار نمیکنند و باورشان این است که کسی به تماشای آنها نمینشیند. اما تجربه سالهای اخیر نشان داده و ثابت کرده که فیلمهای سینمای معناگرا اگر داستانشان را به زبانی ساده تعریف کنند، توانایی جذب گروه انبوهی از تماشاگران را دارند. من به معجزه اعتقاد دارم و باورم این است که ساخت فیلم و اکران عمومی آن، حکم یک معجزه را داشته است.